نوروز سال نو ایرانی است که در نیمکره شمالی آغاز بهار است. نوروزی که میلیونها نفر در سراسر جهان بهویژه در ایران، افغانستان، آسیای مرکزی و بخشهایی از قفقاز و خاورمیانه مشاهده میکنند، معمولاً در اعتدال بهاری یا حوالی آن رخ میدهد و در 19 مارس امسال خواهد بود. این جشن ها اغلب شامل آداب و رسوم و سنت های مختلفی است، مانند سفره هفت سین، که دارای آیتم های نمادینی است که نشان دهنده تجدید، شکوفایی و امید به سال جدید است. نوروز زمانی است برای جمع های خانوادگی، ضیافت با غذاهای سنتی، تبادل هدایا و شرکت در مراسمی که فرا رسیدن بهار را گرامی می دارد. برای جشن گرفتن روح تجدید، از شما دعوت می کنیم تا صداهای پر جنب و جوش نوجوانان و s را کشف کنیدtorآثاری که جوهر فرهنگ، سنت و هویت ایرانی آمریکایی را در بر می گیرد، روح نوروز را ارج می نهد و زیبایی تنوع را در ادبیات YA روشن می کند.
روح نوروز را جشن بگیرید
جستجو برای ما نوشته سوزان عظیم بویر
دو خواهر و برادر ناتنی که هرگز همدیگر را ندیده اند، با هم برای یافتن پدر مهاجر ایرانی و کهنه کار ارتش آمریکا که هرگز آنها را نمی شناختند، جست و جو می کنند.
سمیرا مورفی هر کاری برای حفظ او انجام می دهدracخانواده ای که از هم پاشیده شدن، از جمله مراقبت از مادربزرگ بیوه اش و بهبودی برادر بزرگترش به دلیل اعتیاد به الکل. با حضور در کالج رویایی خود در خط، او یک آزمایش DNA لانگ شات می گیرد تا حمایتی را که به شدت از پدری که از کودکی ندیده است، بیابد.
هنری اوون است torبین مادر زیستی خوشنیت اما غیرقابل اعتمادش و عمه و عموی بیش از حد سختگیرش که برای بزرگ کردن او وارد عمل شدند اما به نظر نمیرسد او را آنطور که هست نمیبینند. او که به دنبال ایجاد ارتباط قویتری با هویت خود است، آزمایش DNA انجام میدهد تا فردی را پیدا کند که ممکن است او را دقیقاً به خاطر همان کسی که هست دوست داشته باشد - پدر بیولوژیکی که هرگز نمیشناخت.
سمیرا و هنری به جای تطبیق DNA با پدرشان، با یکدیگر همسان می شوند. آنها با هم شروع به جستجوی پدر خود می کنند و به آرامی حقیقت دشوار گذشته مشترک خود را آشکار می کنند و ارتباطی را ایجاد می کنند که فقط خواهر و برادر می توانند داشته باشند و بخش های با ارزش گذشته خود را که از دست رفته بازیابی می کنند.
رعنا جون و تک و تنها الان توسط شیده عتبات
دختران ایرانی کامل، دانشآموزان A راست هستند، همیشه مؤدب و بزرگ میشوند تا با پسرهای محترم ایرانی ازدواج کنند. اما دره سان فرناندو در سال 1996 است، و رانا جون بسیار عالی است - او علف هرز میکشد و عاشق توپاک است، و یک راز دارد: دخترها را دوست دارد.
انگار این کافی نبود، بهترین دوستش، لویی - کسی که راز او را میدانست و او را تشویق میکرد تا در لحظه زندگی کند - تقریباً یک سال پیش درگذشت، و او هنوز در پردازش غم و اندوه خود مشکل دارد. برای احترام به او، رعنا وارد جنگ رپ می شود که آرزوی رقابت در آن را داشت، حتی اگر از سخنرانی در جمع وحشت داشت.
اما ساعت در حال حرکت است. با نزدیکتر شدن نبرد هر روز، او نمیتواند تصمیم بگیرد که از یکی از قطعات لویی استفاده کند یا از شعر خودش، خانوادهاش از هم میپاشد و حتی ممکن است عاشق شود. رعنا برای اینکه خودش را به صحنه برساند و قبل از پایان سال آخر به عهدش عمل کند، باید یاد بگیرد که حقیقت خود را بگوید و در تنها و تنها اکنون زندگی کند.
یک آهنگ و رقص کامل توسط سروناز تاش
نسرین مهدوی یک تهدید سه گانه برادوی است، اما او زندگی دوگانه ای دارد.
نسرین دانشجوی سال اول در برنامه تئاتر موزیکال معتبر دانشگاه نیویورک، روزهایش را صرف آمادهسازی برای تستهای آزمایشی میکند، در کلاسهای رقص عرق میریزد، و برای نمایش پخش ویروسی که در آن نقشآفرینی کرده است، کمربند میبندد. اما در تماس با مامان و باباش، او جیگر طلای آنهاست. ، کودک طلایی که رویاهای تئاتر خود را کنار گذاشت تا راه کارآفرینی خود را به عنوان یک شغل حرفه ای دنبال کند.
حداقل تمام زندگی او دروغ نیست - او در حال گذراندن یک دوره تجاری واحد است. با این تفاوت که او به نوعی شکست می خورد. دست های جاز؟
نسرین اگر میخواهد پدر و مادرش را در تاریکی نگه دارد، باید سریع نمرهاش را بالا بیاورد، بنابراین با اکراه برای تو ثبتنام میکند.torبه طرز خشمگینی از خود راضی و آزار دهنده استracحداکثر و با این حال... با نزدیک شدن به ترم، جرقه های خشمی که برای اولین بار بین آنها پرواز کرد، شروع به تبدیل شدن به جرقه ای بسیار متفاوت می کند. نوعی که او قطعاً برای آن وقت ندارد.
به جز زمانی که پسر عموی جذاب نسرین به مکس نیز علاقه مند می شود، نسرین باید دقیقاً بفهمد که چه کاری بوده است - و چه چیزی واقعی است. آیا نسرین میتواند تصمیم بگیرد که واقعاً برای چه چیزی و چه کسی ارزش جنگیدن را دارد و راهی بیابد که به عنوان خود کامل خود در کانون توجه قرار گیرد؟
یاسمین زومیده به پیروزی نیاز دارد نوشته سوزان عظیم بویر
سال 1979 است، و یاسمین زومیده آماده است تا از محله قدیمی خود، حومه کالیفرنیای جنوبی، به مدرسه رویایی خود، NYU برود، جایی که در روزنامهنگاری تحصیل کرده و صحنه موسیقی در حال انفجار شهر نیویورک را پوشش خواهد داد.
فقط یک نوجوان وجود دارد به دلیل مهلت اسنافو، او ماآآآآیبی گفت که در درخواست خود - قبل از برگزاری انتخابات - رئیس منتخب کلاس ارشد است. اما صادقانه بگویم، او در مقابل جرالد توماس، یک پیرو قانون سفت و سخت که پلتفرمش شامل بازگرداندن کد لباس می شود، رقابت می کند - هیچ راهی برای شکست دادن وجود ندارد. و بهتر است نکند، وگرنه هرگز وارد دانشگاه نیویورک نخواهد شد.
اما پس از آن، یک حادثه واقعی بین المللی، انتخابات را وارونه می کند. ایران ناگهان بر اخبار شبانه تسلط پیدا می کند و حریف او فرصت را غنیمت شمرده و هیستری ضد ایرانی را در مدرسه به راه می اندازد و برگزیدگان را برمی گرداند.torعلیه او خورد برادرش، علی، کمکی نمی کند. او به یک مدافع صریح برای ایران تبدیل شده است همانطور که او تلاش می کند میراث خود را کم اهمیت جلوه دهد.
حالا، به عنوان دروغ سفیدی که به گلولههای برفی گفته بود، یاسمین بین ادعای میراث خود یا پنهان کردن آن، ایستادن در کنار برادر صریح خود یا پشت کردن او به او، پیروزی در انتخابات یا رها کردن رویاهای خود برای همیشه گیر کرده است.
دلم برات تنگ شده از این متنفرم توسط سارا ساعدی
زندگی پریسا نفیسی و گابریلا گونزالس، دانشآموزان ارشد دبیرستان، نمیتوانست متفاوتتر از این باشد. پریسا، یک ایرانی آمریکایی جدی و ممتاز، در تلاش است تا به استانداردهای غیرممکن خود عمل کند. گابریلا، یک آمریکایی مکزیکی بدبین، تمام اعتماد به نفسی را که پریسا ندارد، اما هیچ یک از ثبات مالی را ندارد. او نمی تواند به سبک زندگی شیک پریسا حسادت نکند، هر زمان که می شنود دو مادرش در مورد پول با هم بحث می کنند. علیرغم اختلافاتشان، به محض ملاقات در اولین روز سال اول، ذهنیت «ما در برابر دنیا» داشتند. هر چه آینده در storبرای آنها - فشار برای گرفتن نمرات خوب، انبوه درام های خانوادگی، و دلشکستگی عشق نافرجام - آنها با هم با آن روبرو شدند. تا زمانی که یک بیماری همه گیر جهانی همه را مجبور به قرنطینه کند. به طور ناگهانی سال آخر هیچ چیز آنطور که آنها امیدوار بودند به نظر نمی رسد. و همانطور که کل جهان در این زمان بحران آزمایش می شود، دوستی آنها نیز خواهد بود.
داریوش بزرگ خوب نیست توسط ادیب خرم
داریوش فکر نمی کند هیچ وقت کافی باشد، در آمریکا یا ایران.
داریوش کلنر به کلینگونی بهتر از فارسی صحبت می کند و در مورد نشانه های اجتماعی هابیت بیشتر از فارسی می داند. او در آستانه اولین سفر خود به ایران است، و این بسیار طاقتفرسا است – بهویژه زمانی که او همچنین با افسردگی بالینی، پدری ناراضی و یک زندگی اجتماعی بهطور مزمن کمخون سر و کار دارد. او در ایران برای اولین بار با پدربزرگ بیمار اما هنوز هم هولناکش، مادربزرگ مهربانش و بقیه اعضای خانواده مادرش آشنا می شود. و با سهراب، پسر همسایه ای که همه چیز را تغییر می دهد، آشنا می شود.
سهراب مطمئن می شود که مردم انگلیسی صحبت می کنند تا داریوش بفهمد چه خبر است. او برای اولین بار پیراهن تیم ملی فوتبال ایران را به داریوش میدهد که به او احساس یک پارسی واقعی میدهد. و او میفهمد که گاهی اوقات، بهترین دوستان نیازی به صحبت ندارند. داریوش هرگز دوست واقعی نداشته است، اما حالا با سهراب روزهایش را با فوتبال بازی میکند، بستنی گلاب میخورد و ساعتها در کنار هم مینشیند، در جایگاه ویژهشان، پشت بامی مشرف به آسمان یزد.
سهراب او را داریوش میخواند - نسخه فارسی اصلی نامش - و داریوش هیچوقت بیشتر از این که داریوش به سهراب است، شبیه خودش نبوده است. وقتی زمان بازگشت به خانه به آمریکا می رسد، او باید راهی پیدا کند تا خودش داریوش باشد.
افزودن نظر به: YA جمعه: نوروز