TIROC: Building Resilience

دست بریدگی مغز را با کلمه تروما، که در یک طرح کلی گچی سر قرار دارد، نگه می‌دارد. San Jose Public Library آرم.

این وبلاگ توسط کلودیا هرناندز، عضو کارکنان SJPL نوشته شده است.

من می خواهم برخی از تجربیات آسیب زا خود را در دوران کودکی و اینکه چگونه به طور مثبت انعطاف پذیر شدم و عوامل استرس زا را به یادآوری خاطرات کودکی ام تبدیل کردم، به اشتراک بگذارم.

به عنوان یک مهاجر جوان از مکزیک، جدایی را در سنین پایین با ترک کشور محل تولدم تجربه کردم. من اعضای نزدیک خانواده، دوستان و برخی از وسایل ملموس دوران کودکی را که برایم معنادار بود به جا گذاشتم. با توجه به این تجربه در سنین پایین، وقتی به این کشور آمدم خیلی سریع بزرگ شدم، مجبور شدم یک زبان جدید یاد بگیرم، دوستان جدیدی پیدا کنم و توضیح واضحی در مورد اینکه چرا این همه تغییرات برای من اتفاق افتاد را نداشتم. زندگی جوان من متأسفانه، به نظر می رسد که این تجربه مشابهی برای بسیاری از مهاجران است و اکثر آنها در نتیجه این دردهای شدید رو به رشد انعطاف پذیری می کنند. در طول سال‌ها یاد گرفتم که با نگه داشتن خاطرات خوش دوران کودکی، مانند نحوه معرفی مادربزرگم به جشن دیا د لوس موئرتوس، با آسیب‌های روحی‌ام کنار بیایم.

یادم می آید در کودکی به «ال مرکادو» رفتم. (بازار) جایی که مادربزرگم نه فقط غذا بلکه بسیاری از کالاهای دیگر را می خرید. برخی از اقلامی که در ماه نوامبر فروخته می شدند مربوط به سنت فرهنگی جشن های Día de Los Muertos بود. تعدادی جمجمه قندی تزئین شده، گل های همیشه بهار، pan de muerto (نان روز مردگان)، شمع های تزئینی، و سایر تزئینات و خوراکی های دست ساز وجود داشت که می توانست خانه هر کسی را زینت دهد. یادم می آید مادربزرگ و عمه ام یک محراب چند طبقه را آماده کردند که از من بلندتر بود. محراب تصاویری از عزیزان فوت شده داشت، شمع روشن کرده بود، گل همیشه بهار دور تا دور محراب و وسایلی که متعلق به عزیزانمان بود. یکی از افرادی که در محراب شرفیاب شدند پدربزرگ من بود. او به عنوان یک سرباز در جنگ مکزیک خدمت کرد و به ایالات متحده سفر کرد تا به عنوان یک 'b' کار کندracero به طور موقت ما زندگی او را با قرار دادن آنچه او در طول زندگی پرنشاط خود دوست داشت، در قربانگاه جشن می گیریم. او پن دولچه (نان شیرین مکزیکی) را دوست داشت و ما مقداری از تجهیزات سربازی او را داشتیم. عمه من همچنین دخترش را جشن گرفت که در جوانی ما را ترک کرد اما آنقدر عمر کرد که بچه دار شود. او در محراب با کت موی مورد علاقه اش و ورق بازی جشن گرفته شد. در ماه نوامبر از قبرستان بازدید می کردیم. من تقریباً بوی گل همیشه بهار و عود را می توانم استشمام کنم که گورستانی را که عزیزانمان در آن دفن شده اند دم می دهد. گروه‌های موسیقی ماریاچی هم بودند و بچه‌ها می‌دویدند و می‌رقصیدند. اینها خاطرات گرم دوران کودکی من است که به آنها چسبیده بودم و به من کمک کرد تا در اوایل زندگی من انعطاف پذیر باشم.

برخی افراد تاب آوری را غلبه بر استرس یا ناملایمات در طول زندگی خود تعریف می کنند. همچنین تعریف گسترده‌تری از تاب‌آوری وجود دارد که عبارت است از ظرفیت فرد برای مقاومت در برابر تجربیات آسیب‌زا که ثبات و توسعه را تهدید می‌کند. هرکسی در نحوه تجربه ضربه، از دست دادن فردی و ایجاد انعطاف پذیری منحصر به فرد است. در دوران کودکی ما شروع به تجربه عوامل استرس زا می کنیم، اما واکنش همه افراد به آنها متفاوت است. اخیراً آموزش هایی در مورد چگونگی تجربه استرس کودکان، به ویژه استرس سمی، و اینکه چگونه می تواند بر رشد ما تأثیر بگذارد، انجام شده است. کودکان زمانی که دیگران هیچ علامتی از رنج یا آسیب عاطفی ناشی از تجربیات آسیب زا خود را نشان نمی دهند، ممکن است دچار انواع مشکلات روانی و جسمی شوند. اما با یافتن نقاط قوت و علایق فردی خود می‌توانیم تاب‌آوری را در زندگی‌مان ارتقا دهیم.

اطلاعات بیشتر در مورد روز مردگان


درباره تاب آوری بیشتر بدانید


سری وبلاگ TIROC

این وبلاگ است بخشی از یک سریال که به عنوان بخشی از تلاش‌های کتابخانه برای جابجایی، بر آگاهی از آسیب و تاب‌آوری متمرکز خواهد بود.racاصول TIROC در داخل ماracبا شما و خودمان ارتباط داریم.